غول رسانه ای غرب در ترازوی ایران و هندوراس


منبع: نشریه مانتلی ریویو

صرفنظر از رفتار مقایسه ای نظام رسانه ای آمریکا در قبال ایران و هندوراس در دو سال اخیر، سخت می توان محک بهتری برای راستی آزمایی این سازمان رسانه ای پیدا کرد.
    سالیان زیادی ایران در لیست تغییر رژیم حکومت ایالات متحده بوده است. از نیمه اول سال 2003 تاکنون، ایالات متحده تلاش نموده است تا تهدید برنامه ای هسته ای ایران را بزرگ جلوه دهد و دولت های متحد خود آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت را به کمک بطلبد تا بر دروغ های خلاف واقع خود در زمینه سلاح های کشتار جمعی عراق سرپوش بگذارد. این توجه ایالات متحده وهم پیمانانش بر برنامه هسته ای ایران نتیجه ای شگرفی به بار آورد. تحقیقی در زمینه ای توجه گزارش های روزنامه ای و تلگرافی بر برنامه هسته ای 10 کشور به مدت هفت سال یعنی از سال 2003 تا 2009 در MRZINE منتشر شد، نشان داد که توجه به برنامه هسته ای 9 کشور دیگر در مقایسه با برنامه هسته ای ایران بسیار ناچیز بود. در طی این مدت 36778 خبر تلگرافی و چاپی در مورد برنامه هسته ای ایران منتشر شد اما فقط 6237 بار برنامه هسته ای دولت هند مورد توجه قرار گرفت. بسیار شگفت انگیز است که میزان توجه رسانه ای به برنامه هسته ای ایران در مقابل برنامه هسته ای ]رژیم[ اسرائیل 114 به 1 بود و روزنامه نیویورک تایمز 92 بار به برنامه هسته ای ایران پرداخت و فقط یکبار به برنامه هسته ای ]رژیم[ اسرائیل اشاره کرد. ایران هرگز قصد نداشته است که از تعهدان پیمان عدم تکثیر سلاح های هسته ای فراتر رود، در حالی که ]رژیم[ اسرائیل سرسختانه از پیوستن به پیمان عدم تکثیر سلاح های هسته ای خودداری می کند و تنها دولت در خاورمیانه است که دارای سلاح های هسته ای می باشد. گمان می رود که این رژیم 200 تا 300 بمب اتمی و ابزار پرتاپ آنها را در اختیار داشته باشد.از این رو تا بهار 2009 همگام با انتخابات ریاست جمهوری 12ژوئن ایران، برنامه هسته ای ایران به مدت 6 سال متوالی در صدر توجه رسانه ها و مجامع چند جانبه تحت نفوذ آمریکا بوده است. از تابستان 2005که محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران رسید، رسانه های سختگیر غربی و توجه هوشمندانه آنها این سیاست آمریکا را همچنان همراهی کرده است که رئیس جمهور ایران و برنامه هسته ای این کشور مورد توجه باشد.
    اما هندوراس سالیان زیادی در سرتیتر رسانه های آمریکا قرار نداشته است. این وضعیت ناگهان در 28 ژوئن تغییر کرد. یعنی از زمانی که به اصطلاح کودتای پیژامه در هندوراس به وقوع پیوست و طی آن رئیس جمهور منتخب و مردمی، «خوزه مانوئل زلایا» سرنگون شدن و یک عضو حزب لیبرال وی یعنی «روبرتو میشلتی» جایگزین وی شد. رژیم کودتا زلایا را به خیانت و سوءاستفاده از قدرت و غصب قدرت متهم کرد. چون زلایا پیشنهاد داده بود که مشورت مردمی به انتخابات ملی که قرار بود در نوامبر آینده برگزار شود، اضافه گردد. وی می خواست که مردم در نوامبر 2008 در یک رفراندوم موافقت یا عدم موافقت خود را در مورد تشکیل مجلس ملی برای بررسی اصلاحات قانون اساسی هندوراس اعلام کنند. اقلیت ثروتمند و حاکم هندوراس و نظامیان سرسختانه با وی مخالفت و آن را مغایر قانون اساسی اعلام کردند و هرگونه اقدام برای اجرای آن را به تعلیق در آورند. بعد از ماه ها درگیری بین زلایا و قوه قضائیه، زلایا در دادگاه محکوم شد اما حمایت گسترده 60 درصد مردم هندوراس را که در زیر خط فقر زندگی می کردند، بدست آورد. زلایا 25 ژوئن حکمی اجرایی صادر کرد و طی آن اعلام کرد که یک رای گیری خاص که اکنون به نظرسنجی عمومی معروف است را در 28 ژوئن برگزار خواهد کرد و اصلاحات قانون اساسی را به رای مردم خواهد گذاشت. سه روز بعد، نظامیان زلایا را ساعت 5 صبح از اقامتگاهش ربودند و وی را به پایگاه نیروی هوایی مجیا در خارج از تگوسی گالیا بردند و با کشتی وی را به کاستاریکا فرستادند. علیرغم محکومیت کودتا توسط سازمان کشورهای آمریکایی و مجمع عمومی سازمان ملل متحد و حمایت آشکار قدرت های منطقه ای از قبیل برزیل، ونزوئلابرای برگرداندن زلایا به قدرت وی هرگز نتوانست حتی یک دقیقه دیگر در سمت ریاست جمهوری هندوراس بماند.
    نظامیان هندوراس کودتا علیه زلایا را 16 روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران به اجراء درآوردند، در میان یک سونامی آمریکایی و پوشش رسانه ای غرب از انتخابات ایران و عواقب آن که منعکس کننده ادعای مخالفان برای تقلب در انتخابات بود، تظاهرات علیه نتایج رسمی انتخابات و علیه خود حکومت ایران را برانگیخت.
    با این وجود، وقتی کودتا علیه رئیس جمهور منتخب مردمی توده گرای هندوراس به وقوع پیوست، هیچ چیز به اندازه این در ایالات متحده قابل رصد کردن نبود و تمایل رسانه های غربی به این رویداد و عواقب آن و انعکاس همبستگی مردمی از رئیس جمهور مخلوع و مخالفان ضدکودتا بسیار کمتر بود. اگر بخواهیم این کودتا را با انتخابات ایران مقایسه کنیم، این عدم توازن در پاسخ به این دو رویداد را نمی توان اینگونه توجیه کرد که انتخابات ریاست جمهوری ایران بیشتر اصول دموکراتیک را نقص می کرد اما کودتا در هندوراس چنین نبود. در واقع، کودتا کلادموکراسی در هندوراس را به پایان رساند در حالی که انتخابات در ایران فقط یک موضوع مورد مناقشه تلخ بود. حتی اگر بنا به گزارش، انتخابات ایران به سرقت می رفت این تفاوت فاحش در توجه رسانه ای قابل توجیه نبود. برعکس، ما معتقد هستیم که در قضایای ایران و هندوراس در سال 2010-2009 سازمان رسانه ای یکبار دیگر توجه خود را متمرکز کرد و خشم و خیرخواهی خود را توسط تظاهرات کنندگان علیه دولت مورد نظر آمریکا ابراز کرد و یکبار دیگر از قربانیان غافل شد که منظور کشور هندوراس است و اکنون در معرض برگشت الگوی آشنای سرقت دموکراسی مورد تایید آمریکا در این نقطه از جهان است. 
    
    

    منافع و استانداردها در نیویورک تایمز
    معیارهای دوگانه در توجه، همبستگی، خیرخواهی و خشم در پوشش خبری دو رخداد و انتخابات ایران و کودتای هندوراس در نیویورک تایمز در سی روز بعد از وقوع آنها مشهود است. یعنی پوشش خبری از 13 ژوئن تا 12 جولای 2009 برای انتخابات ایران و از 29 ژوئن تا 28 جولای 2009 برای کودتای هندوراس کاملامتفاوت می باشد. در سی روز اول نیویورک تایمز حداقل 100 گزارش خبری به ایران اختصاص داد که 23 گزارش در بخش اول و صفحه اول آن بود. در حقیقت از 13 تا 27 ژوئن نیویورک تایمز به مدت 15 روز متوالی گزارش مربوط به ایران را در صفحه اول خود به چاپ رسانید. در حالی که بعد از کودتای هندوراس، نیویورک تایمز 26 گزارش به کودتا و عواقب آن اختصاص داد که از 29 تا 30 ژوئن فقط 2 گزارش در بخش اول و صفحه اول آن قرار گرفت. گزارش اختصاصی بر ایران متمرکز بود و علاقه به نشر تظاهرات عمومی، اتهامات مربوط به تقلب در رای گیری منبع تغذیه اصلی نیویورک تایمز بود. توجه به کودتای هندوراس کوتاه مدت بود. اگرچه توجه به کودتا در هندوراس در یکی دو روز اول اجتناب ناپذیر بود، به تدریج ناپدید گشت. نسبت گزارش های خبری از انتخابات ایران در مقایسه با گزارش کودتای هندوراس در صفحات نیویورک تایمز 100 به 26، و در صفحات اول نیویورک تایمز این نسبت به 23 به 2 و این نسبت در صفحه نظر شخصی و سرمقاله 17 به 3 بود. اما معیارهای واقعی نیویورک تایمز وقتی آشکار گردید که دو ستون نظرات شخصی و سرمقاله مطالبی را به چاپ رساند که هر دو ضد زلایا بوده و فقط در قبال کودتا ابراز تاسف می کرد، در حالی که 14 نظر شخصی و سه سرمقاله نظر خصمانه علیه دولت ایران را منعکس می کرد و شدیداً از نتایج رسمی انتخابات انتقاد می کرد. به عنوان نمونه می توان به تنها سرمقاله نیویورک تایمز در مورد هندوراس در سی روز اول اشاره کرد. نیویورک تایمز دلیل غلط رژیم کودتا برای به وقوع رساندن کودتا را چنین عنوان کرد:
    «یک بازرگان ثروتمند به توده گرای جناح چپ تبدیل شد و یک دوست نزدیک هوگو چاوز در ونزوئلادر صدد بود تا قانون اساسی را تغییر دهد تا بتواند بار دوم به مبارزات انتخاباتی بپردازد.» همین طور در صفحات نظرات شخصی نیویورک تایمز آمده که زلایا داشت حد و مرز دموکراسی را تغییر می داد تا با اقدام جبارانه قانون اساسی را تغییر دهد و زمینه برای انتخاب مجدد خود را فراهم کند. این اظهارات توسط آلوارو وارگاس لوزیا در تفسیری در نیویورک تایمز ابراز شد که مملو از هشدار در مورد تهدید رهبر ونزوئلابرای آمریکای لاتین است و کودتا در هندوراس تهدید برای دموکراسی محسوب نمی شود.
    «راجر مارین ندا» خاطر نشان کرد که رفراندومی که زلایا خواهانش بود زمینه را برای تشکیل یک مجمع فراهم می ساخت که قانون اساسی را تغییر می داد و به وی اجازه می داد برای بیشتر از یک دوره در مسند قدرت بماند و هدف بزرگتر وی تغییر نظام دموکراتیک به یک نوع سوسیالیسم قرن بیست ویکم بود. به عبارتی یک حکومتی شبیه حکومت هوگو چاوز به وجود می آمد. در این اظهارات نشانی از قانونی نبودن کودتا و سرکوبی وجودی آن وجود ندارد. «راجر مارین ندا» از خشونت واقعی در هندوراس خبر چندانی نمی دهد و به این اکتفا می کند که بنا به گزارش یک نفر در آنجا جان سپرده است.
    علیرغم این امر، وی اظهار می کند که زندگی مردم در هندوراس به طور عادی سپری می شود. وقتی که به موضوع ایران در نیویورک تایمز برمی گردیم همه چیز برعکس می شود. نیویورک تایمز در سوم جولای در سومین و آخرین سرمقاله خود چنین می نویسد:
    «روحانیان رادیکال گستاخانه انتخابات را به نفع رئیس جمهور رادیکال به سرقت بودند. مقامات دولتی نتایج انتخابات ریاست جمهوری هفته گذشته را مخدوش کردند. این در حالی بود که هنوز رای انتخابات شمارش نشده بود و پیروزی قاطع محمود احمدی نژاد اعلام نشده بود.»
    نیویورک تایمز در دومین مقاله خود نوشت: «اگر مقامات ایران بخواهند این بن بست انتخاباتی را صلح آمیز پشت سر بگذارند باید انتخابات مجدد برگزار کنند.» (18 ژوئن)نیویورک تایمز در 15ژوئن در اولین سرمقاله خود بعد از انتخابات ایران اعلام کرد این انتخابات نه واقعی بود و نه آزاد. به طور کلی، سرمقالات، ستون های عقاید شخصی و گزارش های خبری نیویورک تایمز راجع به ایران و هندوراس در ماه ژوئن و جولای به خوبی با هم دیگر هماهنگ می شد تا موضع سیاسی دولت آمریکا و تایمز را بیان کند که دموکراسی در ایران در حال افول است و نقص فاحش حقوق بشر در ایران صورت می گیرد و این برای دنیا بسیار مهم است و در مقابل کودتای واقعی در هندوراس یک موضوع نسبتاً غیرمهم می باشد.
    ندا درمقابل آی سیس و 22 هندوراسی دیگر
    هم نیویورک تایمز و هم سازمان رسانه آمریکا تعصبات خاصی در برخورد با تظاهرات در ایران و هندوراس از خود بروز دادند. با معترضین بعد از انتخابات ایران رسانه ها شدیدا همدردی کردند اما معترضین ضدکودتا در هندوراس تحت پوشش خبری قرار نگرفتند و سریعا از رسانه ها حذف شدند.
    شدت و میزان این تعصب رسانه ای در مورد جان باختگان این دو کشور نیز کاملامتفاوت بود. بیستم ژوئن ندا آقاسلطان 27 ساله به ضرب گلوله جان باخت. وی در یکی از خیابان های تهران در یک تظاهرات بدون خشونت شرکت کرده بود. مرگ وی داخل ایران و جهان به یک سمبل الهام بخش تبدیل شد و رو به فزونی گرفت.
    راچل مادو در یک شبکه تلویزیونی موسوم به «ام اس ان بی سی» ایالات متحده گفت وقتی مردم اطراف ندا مایوسانه تلاش می کردند تا خونریزی وی را متوقف کنند و او را زنده نگهدارند، دو شاهد مختلف از آخرین لحظات زندگی ندا آقاسلطان فیلم گرفتند. این تصاویر هم اکنون در سراسر دنیا پخش شده است. مادو سپس قسمتی از این فیلم را پخش نمود. وی توضیح داد این بسیار با ارزش است، چون یکی از لحظه های نمادین قیام مردم را به تصویر می کشد. راجر کوهن در نیویورک تایمز در حالی که حضورش در یادبود ندا آقاسلطان درمیدان نیلوفر تهران را به تصویر می کشید، نوشت هدف، ابطال انتخابات همراه با تقلب ایران و به علاوه آزادی برای ایران است.
    اما همه قربانیان که در ایران و هندوراس کشته شدند به نماد الهام بخش مخالفت با دولت تبدیل نشدند. درست 15روز بعد از پخش شدن تصویر کشته شدن ندا آقاسلطان، ابد موریلوای سیس 19ساله در تظاهرات آرام فرودگاه تون کونتین در شهر تگوسی گالپا به ضرب گلوله نظامیان هندوراس کشته شد. مانند ندا آقاسلطان از آخرین لحظه زندگی آی سیس فیلمبرداری شد و مانند ندا عکس های وی در اینترنت پخش شد و در دسترس همگان قرارگرفت. اما عکس های ندا به سرعت در دنیا پخش شد و مورد توجه رسانه های جهان قرارگرفت اما رسانه ها از کنار مرگ آی سیس با بی توجهی گذشتند و رسانه های انگلیسی زبان از مرگ وی شهادت درست نکردند. جدول شماره یک سطح توجه رسانه ها به این دو کشته را نشان می دهد. درهفتم جولای سی ان ان فقط یکبار تصویر قتل آی سیس را پخش کرد اما قتل ندا توسط ای بی سی، ان بی سی، سی بی اس، بی بی اس، سی ان ان، فاکس، ام اس ان بی اس، ان پی آر و رادیوتلویزیون های دیگردر آمریکا و کشورهای دیگر پخش شد و سرانجام تبدیل به فیلم مستند در شبکه بی بی سی شد.مرگ ندا توسط گروه بزرگی از رسانه های انگلیسی زبان 107 بار بیشتر از مرگ آی سیس نقل شد. این اختلاف در تعداد گزارش حاکی از خشم شدید نسبت به مرگ ندا و فقدان توجه به مرگ مشابه آی سیس نیست. جدول شماره یک، علاقه متفاوت رسانه ها به مرگ دو قربانی جوان را نشان می دهد.
    جدول شماره دو با مقایسه پوشش خبری مرگ ندا با مرگ 24هندوراسی در یک دوره 12 ماهه می پردازد. تفاوت مشابهی ملاحظه شد. نسبت پوشش خبری روزنامه ای 35 به 1 می باشد! روزنامه ها به منعکس کردن مرگ ندا علاقه بیشتری نشان دادند در مقایسه با مرگ معترضین هندوراسی شامل روزنامه نگاران، سازماندهندگان اجتماعی و طرفداران حقوق بشر.
    جدول شماره دو علاقه متفاوت رسانه ها به انعکاس قتل یک ایرانی جوان و قتل 24قربانی هندوراسی را نشان می دهد.
    نتیجه گیری
    شیوه برخورد متفاوت با اعتراض و اعتراض کنندگان در دو کشور مختلف و علاقه متفاوت به پوشش خبری آنها، گواه بر یک نظام تبلیغاتی متبحرانه است که در آن توجه و خشم معطوف به شورشیان کشوری است که حکومت آن از نظر آمریکا مشروع نیست. این درحالی است که شورشیان مشابه در کشور دیگر مورد توجه زیادی واقع نمی شوند و یا کاملاً مورد غفلت واقع شده و حاکمان آن مورد حمایت قرار می گیرند.در قسمت دوم چگونگی پیوند رسانه های دولتی برای نامشروع دانستن انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن 2009 ایران و تقلب براساس وارونه جلوه دادن حقایق مورد بررسی قرار خواهد گرفت و همچنین پیوند همین رسانه های دولتی برای مشروع خواندن انتخابات 29نوامبر 2009 هندوراس بررسی خواهد شد. اگرچه انتخابات هندوراس تحت حکومت کودتا و در یک محیط ترس و وحشت بدون نظارت گروه انتخاباتی برگزار شده و به درستی با تقلب همراه بوده است.
    مترجم: مشرق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد