توییت و کمک هزینه تحصیلی 37 هزار دلاری

 
دانشگاه MBA امریکا برای تشویق دانشجویان به یادگیری مهارت های شبکه اجتماعی کمک هزینه تحصیلی 37 هزار دلاری برای دانشجویی در نظر گرفته که بهترین توییت (پیام 140 کاراکتری توییتر) را بنویسد. کالین دونی (Colleen Downie)، نایب رییس دانشگاه MBA در این مورد گفت: شبکه های اجتماعی در چند سال اخیر نشان داده اند که یکی از ابزارهای قدتمند برای ارتباطات تجاری هستند و از همین رو، یادگیری مهارت های شبکه اجتماعی برای دانشجویان رشته مدیریت اجرایی تجاری امری ضروری به شمار می رود.
    
    سوالی که دانشجویان آینده رشته MBA باید به آن پاسخ دهند این است: «چه چیزی باعث می شود که شما به عنوان کاندیدای استثنایی این رشته انتخاب شوید؟» دانشجویان باید با 140 کاراکتر در قالب یک پیام توییت به این سوال پاسخ دهند. پاسخ های توییتی می توانند شامل لینک هایی به وب سایت ها، وبلاگ ها یا ویدیوها شوند. مقامات دانشگاهی می گویند این دانشگاه تصمیم گرفته به جای انشای 800 کلمه یی استاندارد آزمون مختصرتری برای بورسیه تحصیلی این رشته برگزار کند، زیرا روش قبلی کاملاکهنه شده و فقط به خلاقیت دانشجویان محدود شده است. با وجودی که طرح ارسال توییت در نگاه اول بسیار آسان تر از آزمون قبلی است، اما برخی دانشجویان گزارش داده اند که این روش چالش برانگیزتر از آزمون قبلی است، زیرا دانشجویان باید خلاقیت شان را فقط در 140 کاراکتر بگنجانند.
منبع: Mobiledia

اس ام اس آمده...

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی انتظار
    بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار
    تشنه دیدار یارم ای اجل مهلت بده
    تا ببینم با دو چشمم چهره زیبای یار
    ¤
    پشت همه لبخندها، بارانکی سر می خورد به دل اهالی شعبان...کاش نیمه شعبان با تو می رسید...
    شهر هنوز تشنه تو و جاری شربت است
    ¤
    بالی برای رفتن تا آسمان بده
    راهی برای دیدن رویت نشان بده
    ما مردمان ساده دل این زمانه ایم
    اصلاخودت بیاو دعا یادمان بده
    ¤
    روزی در تقویم ها خواهند نوشت:
    تعطیل: روز فرج مهدی فاطمه(س)
    و بعد در مدینه کنار ساختمان نیمه کاره ای تابلوی زیر را می بینیم:
    پروژه احداث حرم مطهر بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا(س)
    کارفرما: قائم آل محمد(ع)
    پیمانکار: یاران و عاشقان حضرت

تاملی در خصوص فقر در جهان

در خصوص وضعیت فقر در جهان گزارشها و آمار زیادی منتشر می شود که لازم است به برخی از آنها شااره کنیم.مسئولان سازمان `آکسفام` با درخواست برای تغییر در نظام تولید و توزیع مواد غذایی جهانی، هشدار دادند افزایش قیمت مواد غذایی بر اقشار فقیر جوامع تاثیر فراوانی خواهد داشت.این سازمان که از آن به عنوان یک سازمان خیریه نام برده شده،
    پیش بینی کرده است که تا سال 2030، قیمت متوسط مواد غذایی اصلی و غلات بین 120 تا 180 درصد افزایش خواهد یافت.روند افزایش قیمت مواد غذایی طی 20 سال گذشته باعث دو برابر شدن قیمت این مواد شده است.آکسفام برآورد کرده است که نیمی از افزایش قیمت محصول در نتیجه تغییرات آب و هوایی رخ داده است.بر اساس این گزارش، فقیرترین افراد در جوامع مختلف اکنون تا 80 درصد از درآمد خود را صرف مواد غذایی می کنند. علاوه بر این، ساکنان کشورهای فقیر نیز چهار برابر بیشتر از جمعیت کشورهای صنعتی و پیشرفته برای خرید مواد غذایی خرج می کنند. با توجه به این یافته ها، با افزایش قیمت مواد غذایی افراد بیشتری نیز با مشکل گرسنگی دست و پنجه نرم خواهند کرد.آکسفام پیش از برگزاری نشست سازمان ملل متحد در رابطه با تغییرات آب و هوا که قرار است در ماه دسامبر سال جاری میلادی ( آذر/دی 1390) در آفریقای جنوبی برگزار شود، به سران کشورهای جهان هشدار داد که با تدوین برنامه ای به منظور مقابله با تغییرات آب و هوا به مردم کمک کنند تا خود را از تاثیرات این تغییرات جوی مصون بدارند و برای کشت و زرع مواد غذایی مورد نیاز خود مجهز شوند`.بانک جهانی نیز هشدار داده است که قیمت های مواد غذایی میلیون ها نفر از مردم جهانی را به فقر مطلق سوق خواهد داد.
    
    بر اساس گزارش ایرنا،مسئولان این بانک در ماه گذشته اعلام کردند که قیمت مواد غذایی به دلیل بحران خاورمیانه و شمال آفریقا نیز نسبت به زمان مشابه در سال گذشته 36 درصد افزایش یافته است.
        مدیر آکسفام به سیاستهای کشورهای غربی در مورد انهدام مواد غذایی مازاد به منظور حفظ قیمتها در سطح مورد نظر شان، به جای توزیع آنها میان نیازمندان مناطق فقیر، نقش برجسته و هزینه ساز غرب در آلودگی محیط زیست و تغییرات آب و هوایی و راه حل این مشکلات چند دهه گذشته اشاره نکرده است. 
        به همین دلیل مسئولان این سازمان از رهبران و سران کشورهای جهان خواسته اند تا به بازار مواد غذایی نظم بخشیده و برای کنترل تغییرات آب و هوایی سرمایه گذاری بیشتری بکنند.`باربارا استوکینگ`، مدیر آکسفام در این مورد گفته است: `اگر می خواهیم بر چالش رو به رشد تغییرات آب و هوا و افزایش قیمت های مواد غذایی همچنین کمبود زمین های زراعی، آب و انرژی غلبه کنیم؛ باید نظام غذایی را در سطح جهانی تغییر دهیم`.
        آکسفام در گزارشی تحت عنوان `آینده غنی` که به همین مناسبت منتشر کرده، خاطرنشان کرده است که جمعیت جهان تا سال 2050 به 9 میلیارد نفر خواهد رسید اما میزان متوسط رشد تولیدات زراعی از سال 1990 تقریبا نصف شده است.
        از سوی دیگر،کارشناسان امور خانوداه استرالیا اعلام کردند که سکته مغزی در میان افراد فقیر و آن دسته از افرادی که در مناطق فقیرنشین زندگی می کنند بیش از سایرین است.«اما هیلی» محقق ارشد این گروه پژوهشی در این باره به رسانه های رسمی استرالیا عنوان کرد: تحقیقات نشان داد که میزان سکته مغزی در میان افرادی که در مناطق فقیر زندگی می کنند بسیار بیشتر است و یکی از علت های اصلی این موضوع هم بروز فشارهای روحی و روانی اعلام شده است.این محقق امور خانواده استرالیا دراین باره به شبکه خبری ام اس ان، خاطرنشان کرد: آمارهای تحلیلی ما نشان داد که این دسته از افراد به دلیل قرار گرفتن در شرایط نامناسب اجتماعی و اقتصادی همواره در تنگنا هستند و این موضوع به شدت بر روان آنان اثرگذار است، به طوری که محققان پیش ازاین اعلام کرده بودند که فشارهای روحی یکی از عوامل بروز سکته مغزی است.براساس این گزارش که در رسانه های رسمی استرالیا هم منتشر شده است، بروز سکته مغزی در افرادی که پیشینه روحی و روانی دارند و در مناطق فقیرنشین ساکنند 58 درصد بیش از افرادی است که به بیماری دیابت مبتلاهستند یا سیگار می کشند. همچنین در این گزارش آمده است که میانگین سنی افراد ساکن در نواحی فقیرنشین و فقرا 68 سال و برای افراد ثروتمند 77 سال است. 
        همچنین نتایج یک مطالعه جدید نشان داد گروهی از داروهای ایدز که اغلب برای درمان این بیماری در آفریقا و دیگر مناطق فقیر مورد استفاده قرار می گیرند، می توانند موجب پیری زودرس و بروز بیماریهای ناشی از پیری مثل امراض قلبی و زوال عقل شوند. در مطالعه ای که در مجله نیچر ژنتیک به چاپ رسیده است، متخصصان علوم پزشکی در انگلیس دریافتند که این داروها موسوم به NRTIs به مولکول های وراثتی دی ان آ در میتوکندری های بیماران ایدزی می شوند. میتوکندری ها در واقع اجزاء سلولی هستند که به عنوان باتری هایی برای تولید انرژی مورد نیاز تک تک سلولهای بدن عمل می کنند.این متخصصان تصریح کردند ترکیب های جدیدتر داروهای ایدز که تولید شرکت هایی مثل گیلید، مرک، پزیفرر یا گلاسکو اسمیت کلین هستند احتمال فاقد این تاثیرات مضر روی دی ان آ ندارند چون تصور می شود که کمتر برای متیوکندری ها سمی باشند، اما با این حال برای اطمینان از این مطلب انجام مطالعات بیشتر ضروری است.این یافته حاصل مطالعات متخصصان دانشگاه نیوکاسل است.

فیلم می سازم تا تمام شوم

گفت وگو با مسعود کیمیایی

رفتن به سینما یا فلان نمایشگاه نقاشی و عکاسی و کشف موسیقی مستلزم روشنفکر بودن نیست. ما نگاه می کنیم می بینیم طبقات روشنفکر ما از دهه 40 چه کسانی بودند و حالاچه کسانی هستند
        همیشه می گویم خوشا به حال آدمی که در دوره خودش تمام شود. پرتاب شدن دردناک است وقتی هنوز تمام نشده ایم. یعنی باید همه چیز را دوباره از سر شروع کنیم که غیرممکن است

    
    جواد طوسی، علی میرمیرانی
    
    «جرم» جدا از همه موافقان و مخالفانش، بیانگر اهمیت سینمای اجتماعی است: سینمایی که آدم هایش موجودیت واقعی خود را در متن جامعه محک می زنند و تکلیفشان را با خود و عقایدشان روشن می کنند و به انتخابی دلخواه در ایستگاه آخر می رسند. خالق چنین دنیا و آدم هایی اهمیت تاریخی اش را زمانی اعلام می کند که دوربینش کانون التهابات جامعه پیرامونش قرار گرفته و آدم هایش با حضور فاعلانه خود ابراز وجود می کنند. بد نیست «روشنفکری» را از این منظر ببینیم: از چشم غمخوار و نگران فیلمسازی که با انسان و جامعه و مردم کار دارد و آدم های معترضش با انفعال و تردید و محافظه کاری میانه یی ندارند.
        
    جواد طوسی: در این جمع همه معتقد هستیم که جنس سینمای آقای کیمیایی، متکی به روایت با تاکید بر نشانه های فردی و شخصیتی آدم هاست. بخشی از این ویژگی واکنش مرحله به مرحله خالق این آدم هاست. در «قیصر» این ساحت فردی و شمایل نگاری حضور کاملافاعلانه دارد. در دوره یی دیگر مثل «خاک»، «گوزن ها» و «سفر سنگ» آدم ها در کنار هم موجودیت هویتمند خود را به رخ می کشند و همچنان به ستیز می اندیشند، اما در مقطع «دندان مار» این فردیت اخلاقی و اصولگرا به نقطه تردید آمیز تاریخی می رسد. با این همه هنوز اجرای فاعلانه را دوست دارد که تداوم این تردید و بهت و تلاش کنش مندانه را در «گروهبان» و «رد پای گرگ» می بینیم. البته این وجه روایت پردازانه در دوره های مختلف اجراهای خاص خودش را داشته است. یک وجه دیگر هم واکنش شما به مسائل اجتماعی است. برخی از منتقدان معتقدند که مسعود کیمیایی روایت پرداز خوبی است: اما بخش دیگری...
    مسعود کیمیایی: (با خنده) بخشی هم معتقدند که اصلاسینماگر نیست...
    علی میرمیرانی: بله من هم از این حرف ها شنیده ام...
    

جواد طوسی: طیفی هم معتقدند که با توجه به شرایط اجتماعی متغیر ما بهتر است که فیلمسازی از جنس شما به همان ذات قصه پرداز خود پایبند باشد و اینگونه نسبت به مسائل اجتماعی بطور پیوسته واکنش نشان ندهد. خودتان با توجه به این دو نگاه و سمت و سو، ساخت فیلمی مثل «جرم» را یک ضرورت می دانید یا می خواهید هویت خود را در جامعه پیدا کنید؟ به عبارتی شما جلوتر از این نسخه هایی که برایتان پیچیده می شود، وقتی می خواهید فیلم نوشتی مثل «جرم» را بنویسید به معیارهای خود پایبندید یا این اظهارنظرها و اعمال و اجرای آنها برایتان مهم است؟
    مسعود کیمیایی: ببینید، زمانی که من می خواهم فیلم بسازم تمام اتفاقات ذهنی ام تبدیل به یک عکس العمل می شود و این عکس العمل تبدیل به فیلم می شود. برای من ساخت فیلم «جرم»، یک ضرورت بود. ابتدا داستانش مال قبل نبود و برای حالابود و چون به قبل رفت، چیزهایی به آن اضافه شد. این اضافات اتفاقات دیگری را در فیلم ترسیم کرد که شاید بعضی ها را خوش آمد و بعضی ها را نه. اما آنچه در «جرم» بود و دیدیم، بیشتر به سمت بخشی از زیبایی این نوع قصه ها وطبقه یی است که به فاعل بودن اعتقاد دارد. به هر جهت ما باید قبول داشته باشیم که طبقات مختلف هستند که ساخت و ساز جامعه را در پی دارند. به نظر من یکی از مهم ترین طبقات جامعه همین طبقه یی است که من در «جرم» و در دیگر فیلم هایم به آنها اشاره می کنم: به دلیل اینکه طبقه فاعلی است. این فاعل بودن را حالاباید بحث کنیم که مثبت است یا منفی، ولی نفس فاعلیت این طبقه را نمی توان منکر شد.

ادامه مطلب ...

توانمندسازی اجتماع محور؛ رویکردی کارآمد برای توسعه منطقه ای

  
    ضرب المثل مشهوری که یاد دادن ماهیگیری را به جای هدیه دادن ماهی به نیازمندان تاکید می کند، تا حد زیادی معادل مفهومی است که امروزه در مباحث مرتبط با اقتصاد توسعه تحت عنوان «توانمندسازی اجتماع محور» (Community-based Empowerment) مورد اشاره قرار می گیرد؛ مفهومی که به زبان ساده به پروژه ها و فرآیندهایی اشاره دارد که هدف کلیدی آنها عبارت است از افزایش توانایی عمومی ساکنان یک منطقه نسبتا محروم، در خوداتکایی برای ارتقای وجوه مختلف شاخص های توسعه منطقه ای.
    مروری بر میزان کاربرد مفهوم «توانمندسازی اجتماع محور» در پژوهش های مرتبط با اقتصاد توسعه، نشان دهنده کاربرد گسترده و روزافزون این واژه در ادبیات توسعه است؛ به نحوی که این گستردگی، تعریف دقیق عبارت مذکور را مشکل ساخته است. در یک نگاه کلی، توانمندسازی اجتماع محور، به طور ساده به یک فرآیند هدایت و سازماندهی اجتماعی اشاره دارد که به دنبال معرفی و توزیع مجدد منابع قدرت، به معنی توانایی در شناخت و ایجاد تغییر در محیط اجتماعی و اقتصادی و در راستای رفع چالش های مختلف موجود در جامعه محلی است.
    در عین حال ابعاد موضوعی مرتبط با این مفهوم در شاخص هایی چندگانه شامل: (1) ظرفیت سازی مشارکت در تصمیم گیری توسعه، (2) آموزش توانمندسازی کنشگران اصلی محلی، (3) نهادینه سازی فرآیندهای تصمیم گیری شورایی و جمعی (4) مدیریت اجرایی به شیوه مشارکتی، قابل جمع است. همچنین پژوهش های تئوریک و نیز تجربی موجود در این زمینه، بر این نکته تاکید دارند که «توانمندسازی اجتماع محور»، تنها زمانی یک رویکرد کارآمد تلقی می شود که در عمل، منجر به توسعه انسانی و افزایش سرمایه انسانی در جامعه محلی موردنظر شود.
    
    
    بررسی ابعاد مختلف توانمندسازی اجتماع محور
    ادبیات رایج در پژوهش های مرتبط با توسعه، اغلب معنای واژه توانمندسازی را به طور ضمنی درک شده فرض می کند، بدون اینکه تعریف دقیقی ارائه کرده یا آن را توضیح دهد. بر همین اساس در هر برنامه و پروژه، بسته به جامعه و موضوع هدف آنها، گاهی اوقات کاربردهای متفاوتی از این واژه مشاهده می شود. از سوی دیگر، گستردگی روزافزون کاربرد این واژه در حوزه های مختلف علمی، اجتماعی و اقتصادی نیز به طور مشهودی مشاهده می شود، به طوری که تعاریف متنوع و در عین حال عدم وجود یک تعریف جامع و مورد توافق همگان از این واژه مبین توان، اهمیت و ارزش آن در ادبیات معاصر توسعه است.
    به راستی «توانمندسازی» چیست؟ در مقاله ای با همین عنوان می خوانیم: توانمندسازی یک فرآیند اجتماعی چندبعدی است که به مردم کمک می کند تا به سطح بالاتری از ظرفیت و توان انجام امور مختلف دست یابند و از طرف دیگر توانایی اثرگذاری آنان بر موضوعاتی است که در زندگی شخصی و اجتماعی شان، برای آنها مهم تلقی می شود.
    (Page and Czuba، 1999).
    بر اساس این تعبیر، کسی که صاحب توان و قدرت بیشتری می شود، صاحب ظرفیت تبادل آن یا امکان توانمندسازی نیز می گردد. بر این اساس، توانمندسازی فرآیندی تبادلی و نیز خودافزا است که بررسی ماهیتی و وجودی آن و نیز تاثیرات آن در یک مسیر یک سویه و خطی قابل محاسبه نیست و باید آن را یک موضوع چند بعدی در نظر گرفت.
    فیترمن (2004) توانمندسازی را مشتمل بر فرآیندی پنج سطحی می داند که شامل سطوح زیر می باشد:
    الف) آموزش (Training) با تاکید بر بهبود خوداتکایی جامعه هدف.
    ب) تسهیل گری (Facilitating) با تاکید بر فراهم سازی راهنمایی های عمومی و سوق دهی اعضای جامعه هدف به سمت شناخت و اولویت بندی مشکلات شان.
    ج) حمایت (Advocacy) با تاکید بر ایفای نقش حمایتی وابستگان و دست اندرکاران دولتی از پیشنهادات توسعه ای افراد محلی.
    د) آشکارسازی (Illumination) با تاکید بر آگاه سازی، روشن گری و ایجاد انگیزه در میان اعضای جامعه هدف برای همراهی با دیگر عوامل برنامه.
    ه) آزادسازی (Liberation) با تاکید بر فرصت سازی خودخواسته و رهایی فرد از قیدهای گذشته.
    محقق معین (1383، 27-28) ضمن بررسی این ابعاد 5گانه نظریه فیترمن، اصول مورد توجه در این سطوح را شامل: بهبود، تعلق اجتماعی، فراگیری، مشارکت مردم سالارانه، عدالت اجتماعی، دانایی محلی، راهبردهای مستند، ظرفیت سازی، یادگیری سازمانی و پاسخگویی بیان داشته است که همگی بیان کننده ابعاد توانمندسازی اجتماع محور هستند.
    باید توجه داشت که اگرچه توانمندسازی به نوع خود ارزشمند است ولی باید به آن به عنوان یک ابزار برای دستیابی به اهداف توسعه اجتماعی و به طور خاص سلامت اجتماعی و انسانی توجه نمود. از این منظر، نتیجه فرآیند توانمندسازی باید بر اساس میزان تاثیر آن در ایجاد توسعه انسانی ارزیابی شود (Ruth Billings، 2008). 
    
    لاوراک و لابونت (Laverack and Labonte، 2000)
    معتقدند که اگرچه اصول و مبانی برنامه های توسعه مبتنی بر توانمندسازی تا حدود زیادی مشخص هستند، ولی تفکیک و مطالعه آن از رویکردهای مختلف برنامه ریزی توسعه چندان ساده نیست. در حقیقت امروزه فرآیند توانمندسازی، در هدف گذاری طیف گسترده ای از انواع برنامه ریزی، شامل برنامه ریزی کاملامتمرکز یا «بالابه پایین»، تا برنامه ریزی که با عنوان توانمندسازی یا «پایین به بالا» مشخص می شوند، به کار گرفته شده اند؛ بنابراین «توانمندسازی» یک رویکرد کاربردی است که براساس شاخص های عملیاتی آن می تواند در هر نوع شیوه برنامه ریزی مد نظر قرار گیرد. با این تعبیر، نقش مفهوم «توانمندسازی» در حیات نظام اجتماعی و اقتصادی هر جامعه را می توان مشابه نقش «آب» در حیات زیستی روی کره زمین دانست.
    از سوی دیگر اغلب عبارت «توانمندسازی» با واژه «اجتماع محور» همراه می شود که تاکیدی بر چگونگی تحقق آن در عمل بوده و مشخص کننده آن است که چه کسانی مسئولیت این فرآیند را بر عهده داشته و از منافع آن برخوردارند. توانمندسازی جوامع محلی در حفاظت تنوع زیستی، به طور مثال: به معنی حفاظت از منابع طبیعی و زیستی، باید «به وسیله ی»، «برای» و «با» کمک فرد فرد اعضای آن اجتماع محلی، یعنی بهره برداران از آن منابع صورت گیرد. در همین ارتباط می توان از پروژه «ابتکارات مبتنی بر جوامع محلی» (CBI) به عنوان یک برنامه عملیاتی توانمندسازی اجتماع محور در حوزه سلامت و رفاه اجتماعی نام برد که توسط سازمان بهداشت جهانی برای توسعه بهداشتی و فقرزدایی اجرا می شود. مبنای این برنامه، پیشبرد توسعه انسانی بر مبنای توانمندسازی اجتماعات محلی است. (Assai Ardakani، 2007). 
    
    جایگاه مفهوم توانمندسازی در نظریه های توسعه اقتصادی
    هدف نهایی نظریه های توسعه انسانی، عبارت است از تلاش برای ایجاد محیطی مناسب برای تک تک اعضای جامعه، به نحوی که کلیه اعضای جامعه بتوانند ارزش ها و قابلیت های خود را بروز داده و از منافع آن برخوردار شوند3. بر این اساس، مفهوم اساسی اصطلاح توانمندسازی، متوجه ایجاد محیطی است که مردم با خلاقیت و کارآیی بیشتری قادر به پاسخگویی به نیازها و مطلوبیت هایشان می شوند، شانس آنان برای یک زندگی طولانی تر و سالم تر افزایش می یابد و قابلیت دستیابی آنان به دانش و منابع مورد نیاز برای یک زندگی مناسب فراهم می گردد. بر این اساس، سازماندهی، تحرک بخشی و بهبود مهارت ها و قابلیت های اجتماعی مردم و درگیر کردن آنان در توسعه محلی از طریق برنامه های اجتماعی و نیز بسترسازی برای خودکفایی در کسب درآمد، مهم ترین جنبه های هر برنامه توانمندسازی محسوب می شوند.
    نکته قابل توجه دیگر آن است که مفهوم «اجتماع محور»، تنها به معنی توجه صرف به اجتماع محلی نیست، بلکه به طور مشخص بیان کننده پیچیدگی های ناشی از مداخله های اجتماعی یا حضور کنشگران اجتماعی نیز می باشد که البته در قالب فرآیندهای تصمیم گیری جمعی قابل تامل هستند (Kazemi، 2009). کنشگران و فرآیندهای شورایی4 توسعه محلی شامل دولت یا کارکنان دولتی، سازمان های متشکل مردمی مانند شوراها و تعاونی های روستایی و نیز نهادهایی مانند سازمان های غیردولتی و همچنین قوانین و راهبردها و خط مشی های فراگیر ملی و بین المللی می شود.
    برکیس (Berkes، 2007) در مطالعه خود نشان می دهد که به طور مثال در پروژه های حفاظت اجتماع محور تنوع زیستی، تعداد این کنشگران درگیر، بین 10 تا 15 متغیر بوده اند. باید توجه داشت که تعدد این نهادها به معنی وجود طیف وسیعی از ارزش ها و باورها است که هر یک از آنها، خواسته یا ناخواسته، تلاش دارد تا به جامعه محلی در قالب برنامه، پروژه یا طرح تحمیل کند. این امر به مرور زمان باعث بی توجهی ضمنی آنان به ارزش های عرفی و سنتی حاکم بر جامعه محلی است. یکی از مهم ترین این ارزش ها، دانش بومی موجود در هر منطقه است که متاسفانه به رغم غنای آن در ابعاد تولیدی، اجتماعی و اقتصادی، رو به فراموشی است و این مساله باید مدنظر دست اندرکاران کلیه پروژه های دارای هدف توسعه منطقه ای قرار گیرد (Kazemi، 2003). 
    
        جمع بندی و نتیجه گیری
    با توجه به آنچه بیان شد، به طور خلاصه، ویژگی های کلیدی معرف هر برنامه توانمندسازی اجتماع محور شامل موارد زیر می باشند:
    * ظرفیت سازی مشارکت در تصمیم گیری های توسعه از طریق آموزش اعتمادسازی و ارتقای سطح مهارت مشارکتی کارکنان دولت و در عمل ایجاد ستادها و مراکز هماهنگی و تصمیم گیری با عضویت خبرگان محلی.
    * آموزش توانمندسازی جوامع محلی از طریق آگاه سازی اجتماعی و اجرای دوره های آموزش انتقادی، تشویق مردم به حضور و مشارکت عمومی در فرآیندهای توسعه محلی، آموزش روش های بهره برداری پایدار از منابع زیستی و ارتقای فنون ارتباط و مذاکره با ارگان ها و کارکنان دولتی.
    * نهادینه سازی فرآیند تصمیم گیری جمعی از طریق رسمیت بخشی به گروه ها و اجتماعات محلی و تعاونی های روستایی، سهیم کردن اجتماعات محلی در منافع حاصل از اجرای برنامه های توسعه.
    * مدیریت مشارکتی در اجرای برنامه ها توسط اجتماعات محلی از طریق مشارکت آنان در هدایت پروژه های اجرایی، قبول اولویت های برنامه بر مبنای پیشنهادات و موضوعات مورد علاقه خبرگان محلی، توافق روی شاخص های ارزیابی موفقیت برنامه با نظر و مشارکت خبرگان محلی، تهیه خطی مشی ها یا سیاست های اجرایی برنامه براساس نظر خبرگان و نمایندگان جوامع محلی.
    * تعهد دولت بر حمایت از برنامه توسعه محلی از اولویت قائل شدن برای توسعه و تامین زیرساخت های مورد نیاز برنامه توسط ارگان های دولتی، تضمین مشارکت کنندگان دولتی در حمایت از تغییر در رویکرد برنامه ریزی خود به سمت اولویت های توسعه اجتماع محور تا انتها.
    
    پاورقی
    1- استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ورامین
    (mousa_kazemi@yahoo.com)
    2- دانشجوی دکترای مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
    (maleki.m.mba@gmail.com)
    3- برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به آدرس اینترنتی:
    http://hdr.undp.org/en/humandev
    4-
    Partnerships and Deliberative Processes